آغا یعنی واقعا اینطوریه؟ اگه زنه فالگیره راست گفته باشه چی؟
خیلی اهل این بازیها نیستم اما این یکی یه جورهایی قلقلکم میدهم تا بنویسم
این جا را دنبالش نگرد، من گذاشتهامش یه جایی که اصلا یادم نمیاد. شاید جلو یک کافه بود که نور زرد از شیشههاش بیرون میزد و میریخت رو بچهات. شاید هم توی پارکی که کنار یه چار راه شلوغ بود، شاید هم یه جای دیگه. هر چی که هست اصلا یادم نمیاد که این یکی رو کجا گذاشتم اما خوب مطمئنم که از کجا اومده بود.
میگفتی بندریم و اما بوی ماهی نمیدادی فقط یکدم سیگار وینستون رو لبت بود و بدون اینکه با دست درش بیاری هی پک میزدی و هی دودش و میدادی بیرون. تنت سیاه بود و پشتت کلی جای شلاق. وقتی ازت پرسیدم :"اینا جای چیه؟" زیر لب گفتی :"کارت به اینا نباشه تو کارت و بکن و خلاص"
هنوز هم وقتی بوی سیگار وینستون رو میشنفم یاد بچهات میافتم که نمیدونم آخر سر کجا ولش کردم. اما میدونم که اینجاها نیست...